یک عمری داشتم من، پنهان به تو محبت
این دوست داشتن ها ، تبدیل شد به عادت
در لوح سینه نقشت کندم، به نوک ناخون
تا دل کند ز نزدیک، روز و شبت زیارت
زین شیوه ای که دارم، در حیرتم خدایا!
این بت پرستی هایم، عشق است یا عبادت؟
پر شد ز اشک حسرت، صحرای خشک چشمم
بارید همچو باران، شب جای، خواب راحت
جا ایستاده ام من ، آن نکته ای که بودم
دردا سریع روان است، این عقرب های ساعت
------------------
فهیمه جامی
------------------
فهیمه جامی
7.06.22
تاریخ : شنبه 101/9/5 | 2:21 عصر | نویسنده : faima | نظرات ()